یادداشت/استراتژی مقاومت، الگو خاورمیانه جدید
نیما رساپور پژوهشگر و فعال رسانهای طی یادداشتی به عملیات «طوفان الاقصی» پرداخته است.
نیما رساپور پژوهشگر و فعال رسانهای طی یادداشتی به عملیات «طوفان الاقصی» پرداخته است.
به گزارش روابط عمومی مرکز مقاومت بسیج وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح؛ نیما رساپور پژوهشگر و فعال رسانهای طی یادداشتی به موضوع عملیات «طوفان الاقصی» و درگیری جبهه مقاومت با رژیم قاصب صهیونیستی پرداخت که مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
عملیات غرور آفرین و تحسین برانگیز فرزندان مقاومت در داخل سرزمین های اشغالی که در نیم قرن اخیر بی سابقه بوده است و باعث شعور، شعف و امیدواری در بین مسلمانان و آزادیخواهان جهان گردیده است.
«عملیات طوفان الاقصی» بهت و حیرت کارشناسان نظامی و حکومت های غربی را برانگیخته است و درماندگی این رژیم جعلی و کودککش را آشکار ساخت، هنوز بسیاری از حامیان این رژیم پوشالی در شوک قرار دارند.
این عملیات منحصر به فرد یک جنگ شناختی تمام عیار است که از جهات مختلف قابل بررسی و ارزیابی است، طراح جنگ های ترکیبی و مرکز آموزش جاسوسی و ترور در جهان، در چنگال اطلاعات-عملیات، جنگ پیش دستانه و شناختی فرزندان جبهه مقاومت گرفتار گردیده است که اهمیت این حمله چندوجهی که در حوزه اطلاعاتی، سایبری و نظامی صورت گرفته را نشان میدهد و زمانی مشخص میشود که بدانید ترکیه مسئولیت تکمیل پروژه پیمان جعلی ابراهیم، مبنی بر عادی سازی روابط بین این رژیم و عربستان را عهدهدار بوده تا از ترفند عادی سازی موضوع دو دولت-دو ملت رونمایی نماید و بدون نظرخواهی از مردم فلسطین و پذیرش کشوری به نام اسرائیل بدون توجه به اینکه مسأله فلسطین بزرگترین مسأله ملت های مسلمانان و بزرگترین چالش جهان در یک قرن اخیر است و به جای ایجاد همکاری و اتحاد و استفاده از ظرفیت های عظیم کشورهای اسلامی برای آزادی قدس شریف و بیرون راندن اشغالگران، اقدام به پاک کردن صورت مسأله و پذیرش وجود نکبتبار این رژیم کودک کش در منطقه نموده است.
اقدام به عملیات خرابکاری و تروریستی در ایران، سوریه، لبنان و حملات متناوب هوایی و موشکی به سوریه و لبنان، پاسخش سکوت مرگبار است! اما عملیات برای آزادی سرزمین، دعوت به خویشتن داری یا محکومیت، افراط گرایی است؟
آیا مبارزه با رژیمی که چند دهه خاک کشوری را اشغال و تلاش برای باز پس گیری سرزمین مادری و رهایی از آوارگی در اردوگاه های کشورهای همسایه، بنیاد گرایی است؟ آیا مصر میپذرید شبه جزیره سینا از طرف کشور ثالث، اشغال یا جدا گردد؟ آیا عربستان می پذیرد استان جیزان یا عسیر که در اصل متعلق به یمن بوده از شبه جزیره عربستان جدا گردد؟ آیا ترکیه با جدایی کامل بخش ترکنشین قبرس و جزایر مورد اختلاف با یونان چشم پوشی مینماید؟ آیا عربستان از ادعای خود در میدان گازی آرش که مورد اختلاف ایران، کویت و عربستان است میگذرد؟ پس چگونه به جای صاحبان اصلی این سرزمین مقدس تصمیمگیری می کنند؟؟؟
این عملیات فکورانه باعث به بن بست رسیدن و جلوگیری از عادی انگاری و پذیرش پیمان «سایکس پیکو۲» توسط ترکیه، مصر و عربستان گردید و صفحه بازی شطرنج آنها را با یک حرکت کیش به بن بست رساند.
ترکیه با خیانت به مردم فلسطین درصدد معرفی خویش به عنوان یک کشور تاثیرگذار به اروپا است تا پس از چندین دهه انتظار بتواند به عضویت اتحادیه اروپا درآید که این توهمی بیش نیست، زیرا اتحادیه اروپا یک باشگاه مسیحی است و کشورهای غیرمسیحی را به عضویت نمیپذیر.
ترکیه هنوز به کشورهای خاورمیانه، شمال آفریقا و حوزه بالکان به چشم امپراطوری عثمانی مینگرد و به خود حق میدهد به بهانه «میانجیگری» در امور این مناطق دخالت کند.
سران رژیم غاصب صهیونیستی کاملا صحیح میگویند که آینده ژئوپلیتیک منطقه تغییر خواهد کرد اما نه آنطور که آنها تصور می کنند، مطمئن باشید موقتا این رژیم از بحران داخلی به بهانه دشمن خارجی رهایی پیدا کرده است اما در آینده نهچندان دور قدرت جبهه مقاومت دوچندان خواهد شد.
به امید آزادی قدس شریف و نابودی اختاپوس منطقه و حفظ مقاومت.